چه شد که از عالیخانی‌ ها به عبدالملکی‌ ها رسیدیم؟

اما راستی چه شد که از امثال عالیخانی‌ ها رسیدم به عبدالملکی‌ ها؟ عموما وقتی شرایط بحرانی و سخت می‌شود، احتمال اینکه ما تصمیم‌های اشتباه و احمقانه بگیریم هم بیشتر می‌شود.

موبنا- تورم رکوردهای جدید را ثبت می‌کند، تحریم‌ها کمر مردم را شکسته و شرایط سیاست و حتی محیط زیست هم فاجعه بار شده ولی شاهد حکمرانی و مدیریت بی‌سوادترین و بی‌کفایت‌ ترین دولتمردان تاریخ ایران در این چند دهه اخیر هستیم. دورانی که مغز متفکر اقتصادی دولت، امثال عبدالمکی و جبراییلی شده‌اند. کسانی که هیچ نقطه روشنی در کارنامه خود ندارند و هیچ تپه‌ای را دست نخورده باقی نگذاشته‌اند.

اما راستی چه شد که از امثال عالیخانی‌ها* رسیدم به عبدالملکی‌ها؟

عبدالملکی‌

عموما وقتی شرایط بحرانی و سخت می‌شود، احتمال اینکه ما تصمیم‌های اشتباه و احمقانه بگیریم هم بیشتر می‌شود.
در این شرایط به همه چیز بی اعتماد می‌شویم و توهم توطئه سراغمان می‌آید و بر همین اساس سعی می‌کنیم دایره اطرافیانمان را با افراد متعهد تکمیل کنیم نه افراد متخصص!
به طور کلی هر وقت دیدید کسی به جای استفاده از متخصصین، اطرافش را از افراد متعهد پر می‌کند دو علت مهم دارد:
۱. عدم قدرت تشخیص
۲. ترس از دست دادن جایگاه (مدیران ضعیف میترسند از افراد خبره استفاده کنند چون ضعف‌هایشان به چشم می‌آید و آن فرد متخصص را یک تهدید می‌بینند که مبادا روزی جایگاهشان را بگیرد)
یکی از اصلی‌ترین علت‌های مشکلات ۵۰ سال اخیر ایران، یعنی از دهه ۵۰ تا همین الان، تقدم تعهد بر تخصص بوده و نکته جالب اینجاست که هرچقدر جلوتر آمدیم و شرایط بحرانی‌تر شد ما به جای استفاده از متخصصین، از متعهدین بیشتری استفاده کردیم و خود این یه چرخه باطلی ایجاد کرد که باعث تشدید مشکلات شد!
در دهه ۴۰ مدیریت اقتصادی کشور به دست متخصصین بود، امثال عالیخانی و نیازمند و ابتهاج سر کار بودند و توانستند رشد اقتصادی سالانه بالای ده درصد و تورم دو درصدی را در کشور ثبت کنند و کلی کارخانه تاسیس و شغل ایجاد کنند. اما در دهه ۵۰ شاه مدیریت را از متخصصین گرفت و به دست متعهدین داد. اقدامی که هم شرایط اقتصادی را بدتر کرد و هم باعث شد حکومت را از دست بدهد.
اما این اشتباه مجددا توسط انقلابیون تکرار شد. اوایل انقلاب هر متخصصی را کنار زدند و متعهدین را بر سر کار آوردند و نتیجه این کار فراری دادن متخصصین و سرمایه داران از ایران و در نقطه مقابل ورشکستگی ایرانخودرو و سایپا و کفش ملی و…  بود. و حالا که تحریم‌ها کمر اقتصاد را شکسته و در بحرانی ترین شرایط کشور از لحاظ اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی محیط زیستی هستیم، قحط‌الرجال شده، محض رضای خدا یک وزیر، یک نماینده یا یک مسئول متخصص و کاربلد پیدا نمی‌شود. متخصصین را خانه نشین کردند و از ایران فراری دادند و متعهدین را به جایشان نشاندند.

منبع: اکوتوپیا

*پی نوشت:
علینقی عالیخانی (زاده ۱ بهمن ۱۳۰۷ – درگذشته ۴ تیر ۱۳۹۸)   از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۲ ، وزیر اقتصاد ایران بود و دوران طلایی اقتصاد ایران در زمان وزارت او شکل گرفت به طوری که ایران در آن دوران متوسط رشد اقتصادی سالانه ۱۱٫۵ درصدی و متوسط نرخ تورم سالانه ۲٫۶ درصدی را تجربه کرد.
همچنین نرخ دلار آمریکا که از سال ۱۳۳۲ در قیمت ۸۰ ریال ثابت مانده بود، در دوران وزارت عالیخانی بیش از ده درصد از ارزش خودش در برابر ریال از دست داد و به قیمت ۷۰ ریال رسید.
با این حال، شاه که مغرور این وضعیت شده بود، شروع به مداخله در امور اقتصادی کرد و چون عالیخانی در چند مورد، مخالف نظرات غیر کارشناسی شاه بود، عزل شد و بعد از آن، مشکلات اقتصادی یکی پس از دیگری به وجود آمدند. بسیاری معتقدند حذف عالیخانی که یک تکنوکرات بسیار موفق و بهترین وزیر آن روزگار بود، یکی از اشتباهات راهبردی محمدرضا پهلوی بود.

دکمه بازگشت به بالا