معمای حل نشده ٧ داستان ٧ساله یک پرونده جنایی

شوهر زن ناپدید شده تنها مظنون این پرونده است که صبح دیروز در جلسه محاکمه‌اش هفتمین سناریوی خودش را پیش روی هیأت قضائی قرار داد و منکر قتل همسر و دخترش شد. دهم مهر ‌سال ٨٧ بود که مادر ٢٢ساله و دختر ٣ساله‌اش ناپدید شدند. برادر زن جوان پس از اطلاع از ناپدید شدن خواهر …

شوهر زن ناپدید شده تنها مظنون این پرونده است که صبح دیروز در جلسه محاکمه‌اش هفتمین سناریوی خودش را پیش روی هیأت قضائی قرار داد و منکر قتل همسر و دخترش شد.
دهم مهر ‌سال ٨٧ بود که مادر ٢٢ساله و دختر ٣ساله‌اش ناپدید شدند. برادر زن جوان پس از اطلاع از ناپدید شدن خواهر و خواهرزاده‌اش به پلیس مراجعه کرد و در شکایتی به ماموران گفت: «چند روزی می‌شود که خواهر و خواهرزاده ٣‌ساله‌ام ناپدید شده‌اند. اصلا خبری از آنها ندارم و وقتی به شوهرخواهرم هم می‌گویم، ادعا می‌کند خواهرم از خانه قهر کرده و همراه دخترش رفته است. ولی من به «امید» شوهر خواهرم مشکوک هستم و اصلا حرف‌هایش را باور ندارم.
با اعلام این شکایت ماموران بررسی‌های خود را آغاز کردند و درنهایت متوجه شدند که زن جوان به همراه دختر ٣ساله‌اش، ٤ روزی می‌شود که ناپدید شده‌اند. بنابراین شوهر این زن بلافاصله دستگیر شد و تحت بازجویی قرار گرفت.
مرد جوان در بازجویی‌های نخست ادعا کرد که همسرش از خانه قهر کرده و رفته و هیچ خبری از او ندارد. او گفت: «ناهید به همراه دخترمان نسترن پس از این‌که با من دعوا کرد از خانه رفت و دیگر از آنها خبری ندارم.»
چند وقتی گذشت تا این‌که امید سناریوی جدیدی را مطرح کرد. او درحالی‌که به قتل اعتراف می‌کرد، به ماموران گفت: «از اختلاف با همسرم خسته شده بودم. برای همین روز حادثه وقتی با او درگیر شدم، عصبانی شدم و او و دخترمان را به قتل رساندم. من جسد آنها را در اسلامشهر دفن کردم.»
با این اظهارات ماموران به سراغ اجساد دفن شده در اسلامشهر رفتند ولی وقتی آنجا را بررسی کردند یک جسد را دیدند که قابل شناسایی نبود. برای همین جسد به پزشکی قانونی منتقل شد اما آزمایش DNA نشان داد که هیچ مطابقتی با مادر و دختر ناپدید شده ندارند. با این آزمایش امید نیز ادعای خود را دروغ خواند و گفت:«من به دروغ گفتم که آنها را کشته‌ام. در صورتی‌که همسرم با مردان غریبه در ارتباط بود و من فکر می‌کنم او به همراه دخترم با همان مردان غریبه فرار کرده باشد.»
ادعاهای امید درحالی مطرح می‌شد که هیچ ردی از این مادر و دختر پیدا نمی‌شد و حتی جسد آنها هم یافت نشد. امید نیز همچنان درحال ساختن سناریوهای تازه بود. او بعد از مدتی این‌بار به ماموران گفت: «بی‌پول شده بودم و نمی‌دانستم باید چطور بدهی‌هایم را پرداخت کنم. برای همین مجبور شدم دختر ٣ساله‌ام را به یک مرد عرب پولدار بفروشم. من ١٠‌میلیون تومان پول بابت این کار گرفتم ولی همسرم دعوا به راه انداخت. برای همین مجبور شدم او را به قتل برسانم. من با اسلحه، ناهید را کشتم و جسدش را در ساختمانی نیمه‌کاره رها کردم.»
بعد از این ادعا پلیس به دنبال جسد رفت ولی آن را نیافت و باز هم تحقیقات ادامه یافت. امید که اصلا حاضر به گفتن حقیقت نبود، این‌بار داستان دیگری را مطرح کرد. او گفت: «روزی که پسرم در خانه نبود با همسرم درگیر شدم. آن‌قدر از دستش عصبانی بودم که با چاقو او را کشتم. بعد از آن جسدش را در شهرری دفن کردم و روی صورتش اسید پاشیدم. بعد هم دخترم را به یک مرد عرب فروختم.»
پلیس این‌بار هم به دنبال جسد رفت ولی آن را نیافت. برای همین امید باز هم تحت بازجویی قرار گرفت. او داستان جدیدش را این‌گونه مطرح کرد: «من و همسرم و دخترم به کن رفته بودیم. آنجا با همسرم درگیر شدم و او را کشتم. بعد از آن هم دخترم را خفه کردم و اجسادشان را به آتش کشیدم.»
اینها همه درحالی مطرح شد که هیچ وقت جسد این مادر و دختر پیدا نشد. برای همین کیفرخواست این پرونده صادر و برای رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. این مرد پس از گذشت ٧‌سال صبح دیروز در مقابل هیأت قضائی به ریاست قاضی عبداللهی از خود دفاع کرد و باز هم هفتمین داستان خود را مطرح کرد.
در این جلسه پدر متهم به‌عنوان قیم پسر ١٢ساله زن جوان به دادگاه گفت:  «من هیچ شکایتی از پسرم ندارم.» در ادامه مادر و پدر ناهید از دادگاه تقاضای قصاص کردند و گفتند به هیچ عنوان حاضر به گذشت نیستند.  پس از آن متهم در جایگاه ایستاد و به هیأت قضائی گفت: «پدرزنم از کربلا آمده بود. برای همین همسرم از من می‌خواست که به استقبال او برویم. ولی من مخالفت کردم و با هم درگیر شدیم. همین شد که او قهر کرد و با دخترمان سوار یک خودرو شد و رفت. بعد از آن هیچ خبری از او نداشتم و تمام اعترافاتم در پلیس آگاهی تحت فشار بوده و همه آنها را انکار می‌کنم.»
در پایان هیأت قضائی وارد شور شد تا حکم نهایی درخصوص این پرونده را صادر کند.

۱۷۹/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا