وقتي تبليغ ضد تبليغ مي شود!

اما وقتي تبليغات از مرز واقع گرايي دور مي شود و کارگزاران تبليغاتي يک بنگاه براي کسب نتيجه مورد نظر در کمترين زمان ممکن به اغراق و بزرگنمايي غير واقعي مي پردازند معمولا نتيجه عکس آن هدفي خواهد شد که مد نظر تبليغ کنندگان بوده است.اين چيزي است که در حال حاضر بسياري از مردم …

اما وقتي تبليغات از مرز واقع گرايي دور مي شود و کارگزاران تبليغاتي يک بنگاه براي کسب نتيجه مورد نظر در کمترين زمان ممکن به اغراق و بزرگنمايي غير واقعي مي پردازند معمولا نتيجه عکس آن هدفي خواهد شد که مد نظر تبليغ کنندگان بوده است.
اين چيزي است که در حال حاضر بسياري از مردم و کارشناسان درباره تبليغات اخير يک اپراتور مي گويند و معتقدند اين اپراتور براي براي فروش سيم کارت هاي خودد متوسل به شيوه هاي تبليغاتي شده است که بر خلاف آنچه آنها انتظار دارند به بي اعتمادي مخاطبان و بي حاصل شدن بودجه هاي تبليغاتي هنگفت اين شرکت منجر شده است.
يکي از اين گونه  تبليغات  اغراق آميز ، وعده اعطاي جايزه هواپيماي شخصي به خريداران سيم کارت است که در ايران پس از انقلاب بي سابقه بوده و ديگر اين که با توجه به مبلغ ناچيز فروش سيم کارتهاي اين اپراتور ، غير منطقي و غير معقول  به نظر مي رسد.
اين يک شوخي تبليغاتي است
در حالي اين اپراتور  با صرف هزينه هاي سنگين تبليغاتي متقاضيان سيم کارت را مخاطب خود قرار داده است که بسياري از آنها نسبت به وعده هاي تبليغاتي ان بي اعتماد هستند و آن را نوعي فريب مخاطبان مي دانند.
محمد رضا صميمي يک شهروند تهراني در اين باره مي گويد: ” ايرانسل همان اپراتوري است که به وعده هاي کوچک تر خود مانند هداياي نوروزي و دادن دو سيم کارت در ازاي خريد يک سيم کارت عمل نکرده است، با اين وجود چگونه مي توان باور کرد که هواپيماي چند ده ميليوني به مشترکان خود جايزه بدهد؟ ”
اين ابهامي است که بخش قابل توجهي از مخاطبان آگهي هاي تجاري اين اپراتور با آن روبرو هستند و موضوع جايزه هواپيماي شخصي را يک فريب تبليغاتي بزرگ مي دانند.
مهسا سيادت دانشجو و مشترک تلفن همراه مي گويد: ” چگونه مي توان پذيرفت که اين شرکت در ازاي فروش سيم کارت هايي که حداکثر قيمت آنها ۱۵۰ هزار تومان بوده و تعرفه مکالمات آن نيز شب ها رايگان است  ، يک هواپيماي شخصي به خريداران خود جايزه مي دهد که حداقل قيمت آن ۱۰۰ ميليون تومان است.”
اين در حاليست که به گفته برخي منابع آگاه ايرانسل ادعا کرده است که هواپيماي مذکور را به قيمت يک خودروي سواري خريداري کرده است و هزينه سربار زيادي به اين شرکت تحميل نمي کند.
جاي خالي منطق تبليغاتي
يکي ديگر از ايراداتي که به برنامه هاي تبليغاتي اپراتور دوم تلفن همراه گرفته مي شود، منطقي نبودن فلسفه تبليغات اين اپراتور است که در مواردي نظير مکالمه رايگان از ۱۲ شب تا ۶ صبح مشاهده مي شود و در مورد جايزه هواپيماي شخصي اين اپراتور به اوج خود مي  رسد.
يک مشترک تلفن همراه در اين باره مي گويد:” ساعت ۱۲ شب زمان استراحت مردم است  و تبليغ براي مکالمه رايگان در اين ساعت ، بر هيچ منطقي استوار نيست . در واقع ايرانسل مردم را تشويق به شب زنده داري و مکالمات شبانه اي مي کد که موجب مي شود تا مشترکان کارمند و دانشجو و محصل اين اپراتور را با مشکلات فراواني مواجه شوند و در ضمن تبعات مکالمات  بي حاصل گروهي خاص را نيز ناديده  مي گيرد.
وي مي افزايد:” به همين دليل هم اين نوع تبليغ غير منطقي و به دور از چارچوب هاي صحيح اجتماعي است که بي ترديد اگر بر مخاطب خود موثر باشد باعث مي شود تا در انجام امور روزانه خود با مشکلات بسيار زيادي مواجه شود .”
هواپيماي شخصي ايرانسل هم به همين اندازه در نظر مردم غير منطقي و خارج از عرف است. برخي از مشترکان ايرانسل مي گويند؛ اين اپراتور براي بالا بردن درآمد خود از محل مکالمات مشترکان خود را تشويق مي کند تا حداقل ۲۰ هزارتومان مکالمه کنند تا مشمول ورود به قرعه کشي هواپيما شوند اما به اين نکته کاملا بي توجه است که نگهداري يک هواپيماي شخصي که مقررات  بسيار پيچيده اي دارد  براي مشترکان ايرانسل که عمدتا از قشر متوسط هستند، تا چه اندازه مشکل و هزينه بر است.
محمود فلاحي يک کارشناس تبليغات مي گويد: ” مشخص نيست اين فکر از کدام مرجع منطقي نشات گرفته و بر اساس کدام تحليل واقعگرايانه از وضعيت عمومي جامعه مشترکان اين اپراتور چنين ايده تبليغاتي شکل گرفته است.
وي مي گويد:” بخش قابل توجهي از مشترکان اين اپراتور  کساني هستند که قيمت سيم کارت برايشان مهم است و در نتيجه مي توان گفت که مشترکان زيادي از  قشر مرفه جامعه ندارد. در نتيجه برنده جايزه ويژه هرکس که باشد براي نگهداري اين جايزه  دچار مشکل مي شود .
به اعتقاد وي نگهداري يک هواپيماي شخصي فقط از عهده کساني بر مي آيد که قادر به پرداخت هزينه هاي سنگين آن باشند و به همين دليل هم تصور اين که برنده شدن يک هواپيماي شخصي براي مخاطبان ايرانسل ارزشي بيش از يک خودروي سواري داشته باشد، محال است.
يک مشترک ايرانسل در اين باره مي گويد: “من ترجيح مي دهم  يک خودروي سواري برنده شوم و علاقه چنداني به هواپيماي شخصي ندارم، چون در اين صورت حداقل مي توانم از جايزه ام استفاده کنم يا حتي آن را  بفروشم . اما در اين کشور چند نفر خريدار هواپيماي شخصي وجود دارد که بتوانم آن را بفروشم و از پولش استفاده کنم؟”
وي مي گويد: ” به عقيده من ،ايرانسل همان شرکتي است که سيم کارت جايزه مشترکان خود را با هزار دردسر به آنها تحويل مي دهد . حالا تصور کنيد برنده بخت برگشته هواپيما بايد چند سال دوندگي کند و چقدر دردسر بکشد تا جايزه اش را تحويل بگيرد! “
وجود چنين ديدگاه هايي درباره تبليغات اين اپراتور در جامعه ايران موجب شده برنامه هاي تبليغاتي اين شرکت با توجه به هزينه هاي سنگين آن به ابزاري براي ضد تبليغ بر عليه اين اپراتور مبدل شود و به بي اعتمادي مردم نسبت به آن  دامن بزند.
برخي از مشترکان بر اين باورند که اگر ايرانسل واقعا توان پرداخت هزينه يک هواپيماي شخصي را براي تبليغات دارد، بهتر است فکري به حال شبکه تلفن همراه  خود بکند تا مشکل آن برطرف شود  و برخي ديگر نيز معتقدند که اين وعده ها صرفا ترفندي براي فروش بيشتر سيم کارت است که در پاره اي موارد آثار نامطلوبي بر فرهنگ عمومي جامعه مي گذارد.
اين مشترکان  معتقدند اگر تعداد مورد ادعاي واگذاري  سيمکارتهاي ايرانسل صحت دارد به عنوان اپراتور دوم  کشورچرابنگاههاي تبليغاتي ،بانکها،فروشندگان و خريداران درآگهي هاي  رسانه اي اعم از مکتوب  و غير مکتوب شماره اي از ايرانسل  را معرفي نمي کنند و به  رغم  اين همه هيايوي  تبليغاتي  ايرانسل  چرا در دست مردم حضور ندارد.
۱۵/۱۳

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا