سرزمين عجايب يا يك بام و دو هوا ؟

تا اينكه بالاخره و تازه آنهم به اجبار كاري كه بايد انجام مي دادم ، روانه “بازار جادويي،‌ سحرانگيز و پر وسوسه” تلفن همراه شدم. احتمالا به نظر مي رسد كه در توصيف اين بازار كلمات خيلي رمانتيكي را بكار برده ام اما باور كنيد اگر حواشي آزاردهنده اي كه هنگام خريد از اين بازار غالبا بروز مي كند، وجود نداشته باشد ، مي توان دل انگيزترين وا‍‍ژه ها را در وصف گوشيهاي رنگارنگ زيبايي بكار برد كه از شكيل ترين طراحي بهره مي برند و به آخرين فناوري روز و جذابيتهاي صوتي و بصري مجهزند.
   بر عكس هميشه كه ترافيك خيابانهاي تهران آنهم در مناطق مركزي ، آدم را كلافه مي كند در يك روز آخر هفته تقريبا با آسودگي به مقصد رسيديم اما اين بار ترافيك و ازدحام آدمها در پياده روها، ورودي پاساژها، سر كوچه هاي فرعي و اصلي، سر چهارراهها و حتي وسط خيابان،‌ تلافي خلوتي خيابانها را درآورد.
   تقريبا مي توان با اطمينان گفت هر كسي كه براي اولين بار وارد محدوده بازار تلفن همراه تهران در جمهوري مي شود،‌ بيش و پيش از هر چيز از تراكم انسانها اعم از خريدار،‌ فروشنده سيار و دلال و رهگذر و باربران به زحمت مي افتد كه با بي نظمي كامل هر كدام با آهنگي به سويي در حركتند و امان از اينكه در يك راهروي تنگ با باربري روبرو شوي كه محموله خود را بر پشت گرفته و اصولا كسي را نمي بيند تا رعايت حالش را بكند !
   بهرحال بعد از اينكه به فضا و محيط تا اندازه اي عادت كردم و تقريبا خودم هم جزيي از آنان شدم،‌ توانستم به شكلي حرفه اي،  در موقعيتي قرار بگيرم كه با كمترين زحمت بتوانم همه فروشگاههايي را كه در يك رديف قرار دارند ،‌ از نظر بگذرانم.
   واقعا ديدن گوشيهاي متنوع و متعدد از نظر هر بيننده اي جذابيت دارد و من هم كه از پيش مي دانستم تصميم گيري در چنين ميداني چقدر سخت است، از قبل چند گوشي را در نظر گرفته بودم تا پس از رويت آنها از نزديك،‌ يكي را انتخاب كنم بنابراين در چهارمين فروشگاهي كه وارد شده بودم،‌ گوشي دلخواهم را انتخاب كردم اما اين جزو معدود دفعاتي  بود كه از روي محكم كاري پولي را پرداخت نكردم و فقط اينطور در نظر گرفتم كه با توجه به وقت زيادي كه باقيمانده ، از حالا به بعد هر تعداد فروشگاهي را كه مي توانم و حوصله دارم،‌ ببينم و در صورتي كه از گوشي اي كه ديده بودم ، چيز بهتري پيدا نكردم باز هم به همين فروشگاه برگردم و آن را بگيرم.
   به اين ترتيب در حالي كه در دل به تنوع و تعدد و زيبايي طرح و رنگ و شگفتيها و دستاوردهاي اين فناوري نوظهور آفرين و به به و چه چه مي گفتم، سلانه سلانه مشهورترين نقطه اين بازار را طي كردم و ويترينهاي پرزرق و برق را ديد مي زدم تا اگر گوشي بهتري ديدم ، بگيرم يا اگر مدلي مانند آنچه كه پيش تر ديده بودم، بيابم، قيمت آنها را مقايسه كنم.
   بهرحال نمي توانم از عظمت سقف گنبدي شكل اين مكان ، ارتفاع مناره هايش ، حجره هاي وسيعش يا فواره هاي آب آن حرف بزنم اما مي توانم بگويم كه سرانجام با وجود اينكه بر اثر هجوم لشگر عظيمي از گوشيهاي تلفن همراه به زاويه ديد و عمق ذهنم ، تقريبا قدرت تشخيص گوشيها را از دست داده بودم،‌ مشابه آنچه را كه ابتدا ديده بودم ، يافتم و براي اطلاع از قيمت آن به داخل رفتم اما فكر نمي كردم كالايي كه سقف قيمت آن ۲۵۰ هزار تومان است، در دو فروشگاه كه به فاصله چند قدم از يكديگر قرار دارند، با ۳۰ هزار تومان اختلاف قيمت عرضه شود.
   البته فروشنده جوان فروشگاه اخير در توضيح علت اين تفاوت قيمت ، موثرترين عامل را به محل قرار گرفتن فروشگاهها مربوط مي دانست و مي گفت از آنجا كه فروشگاهش در نقطه خلوت تري قرار دارد، گوشيهايش را به قيمت خريد به مشتريانش مي فروشد و درآمدش از راه تعمير گوشي تامين مي شود( يا للعجب، مگر در اين مكان نقطه خلوتي هم وجود دارد، الا روي پشت بام ؟).  از آنجا كه نه وقت و نه قصدي براي اعتراض به فروشنده اول داشتم و اصولا چنين كاري را بيهوده مي دانستم از اين فروشگاه آخري گوشي مورد نظرم را خريدم و از پاساژ بيرون زدم،  تازه  ته دلم نه تنها از فروشنده گرانفروش اولي دلخور نبودم بلكه خوشحال هم بودم كه با تخفيف ۳۰ هزار توماني كه نصيبم شد، كرايه خودروي آژانس رفت و برگشت، مجاني درآمد !
   به كوتاهترين روش و خلاصه ترين شيوه اي كه بلد بودم ، سعي كردم موضوع اختلاف قيمت گوشيهاي مشابه در بازار تلفن همراه خيابان جمهوري را شرح دهم اما اين فقط يك وجه و منظر از سطوح و لايه هاي مختلفي است كه به اين بازار مربوط مي شود. وجوهي كه مثبت و منفي در هم آميخته و در يكديگر تنيده اند.
   در باره اين بازار ، باز هم ديده هاي خود را بازگو خواهيم كرد.