تعرض گروهی به زن جوان بعد از کتک های شوهر صیغه ای

موبنا – این زن جوان به افسر پرونده گفت: وقتی همسرم فهمید معتادم هستم ، مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم.با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد، آشنا شدم.او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند …

موبنا – این زن جوان به افسر پرونده گفت: وقتی همسرم فهمید معتادم هستم ، مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم.با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد، آشنا شدم.او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند و به زور با من ارتباط برقرار کردند.

افسر پرونده این زن جوان را به مرکز مشاوره فرماندهی انتظامی استان گلستان،انتقال داد تا در کنار رسیدگی به پرونده ، زن ۲۹ ساله هم تحت روانکاوی قرار گیرد.

وی به مددکار این مرکز گفت: فرزند سوم یک خانواده ۵ نفری هستم که دارای یک خواهر و یک برادر بزرگتر از خودم هستم، زمانی که ۱۷ ساله بودم در یک محفل دوستانه با پسری آشنا شدم.او به من ابراز علاقه کرد و من شیفته وی شدم.

تا آن روز کسی به من ابراز محبت نکرده بود و کم کم رابطه من و میلاد به قدری نزدیک شد تا زمانی که متوجه شدم از میلاد باردار هستم.

دو ماه باردار بودم که خانواده ام فهمیدند و مجبور به قبول خواسته ام شدند و ما با کمترین امکانات و بدون مراسم عروسی،ازدواج کردیم.

همسرم مرا به خانه پدری‌اش که در زیرزمینی بود برد.پس از مدتی زندگی با میلاد در زیر یک سقف،کم کم متوجه تغییر رفتارهای میلاد شدم.

او بی جهت مرا کتک می زد. بعدها متوجه شدم وی موادمخدر مصرف می کند.اوایل سر و صدا می کردم؛او مرا مجبور به مصرف موادمخدر کرد تا ساکت شوم.

وقتی خانواده ام متوجه این موضوع شدند،پس از به دنیا آمدن بچه طلاق مرا از وی خواستند و بدون گرفتن مهریه از همسرم جدا شدم.

مدت زیادی در خانه پدرم حبس بودم و پدرم با من بدرفتاری می کرد تا این که مردی به خواستگاری ام آمد.

در ابتدا خواست با هم صیغه باشیم و چون از توان مالی بالایی برخوردار بود پدرم قبول کرد و مرا مجبور به ازدواج با وی کرد.

من در مدتی که با وی صیغه بودم به وی علاقه ای نداشتم و در اثر ناراحتی که داشتم دوباره به سمت مواد کشیده شدم و این دفعه شیشه مصرف می کردم.زمانی که همسرم موضوع را متوجه شد مرا طرد کرد.

روزی که همسرم فهمید من معتادم مرا از خانه بیرون انداخت و من در خیابان گشت می زدم.با پسری که معتاد بود و شیشه مصرف می کرد آشنا شدم.او به دوستانش زنگ زد و مرا با خود به خانه ای بردند و به من موادمخدر دادند و به زور با من ارتباط برقرار کردند.

نیمه شب مرا در خیابان رها کردند که توسط پلیس با همان حال دستگیر شدم.

نظریه کارشناسی

از عواملی که سبب بروز این آسیب در مددجو شده به عوامل زیر می توان اشاره کرد:

عوامل فردی

– داشتن اعتماد به نفس پایین

– ضعف در روابط بین فردی

– داشتن اعتیاد به مواد مخدر

– نداشتن مهارت زندگی و مهارت های ارتباط موثر

– داشتن تحصیلات پایین

– ناکامی های پی در پی در زندگی

عوامل خانوادگی:

– اعتیاد پدر به مواد مخدر

– شیوه تربیتی نادرست خانواده

– نیاموختن مهارت نه گفتن به فرزندان

– تحصیلات خیلی پایین والدین

– عدم نظارت و کنترل بر رفت و آمد فرزندان

– فقر فرهنگی در محل سکونت

– سهل انگاری خانواده

– عدم کنترل مناسب فرزندان

– نامتعادل بودن جو خانواده وجود عناصر و دوستان ناباب

– ازدواج اجباری

– اولین تجربه جنسی زوجه

– عدم وابستگی به همسر

– نفرت از مردان و انتقام از زنان

– خشونت پدر با وی و مادرش

– طرد والدین و عدم حمایت

– وضعیت اقتصادی نامناسب

– طلاق در ازدواج اول و اعتیاد توسط همسر اول

– اعتیاد همسر به مواد مخدر

توصیه های پیشگیرانه

– توانمندسازی مراجعه کننده جهت مقابله با فشارهای روانی و استرس های زندگی

– آموزش مهارت های زندگی

– نظارت داشتن والدین بر رفت و آمد و کنترل فرزندان

– کمک به سازگاری مددجو و خانواده اش با وضعیت موجود

 منبع:رکنا  

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا