نویسنده به من گفت روی آنتن با کلمه جگر بازی کنم/ من خانواده گردن کلفتی ندارم که مشکلم را حل کنند /دو سال تمام خونه نشین شدم!

انتخاب: مدت هاست حرفی نزدم و سکوت کردم…. اما ظاهرا از این سکوت ره به جایی نتوان برد…حرف ها زده شد… کنایه ها شنیدم…. حتی از برخی همکاران همیشه حق به جانب که اتفاقا تلویزیون رو ملک پدری شون می دونن تهمت ها و توهین هایی شنیدم که دلم که نه وجودم رو زخمی کرد. …

انتخاب: مدت هاست حرفی نزدم و سکوت کردم…. اما ظاهرا از این سکوت ره به جایی نتوان برد…حرف ها زده شد… کنایه ها شنیدم…. حتی از برخی همکاران همیشه حق به جانب که اتفاقا تلویزیون رو ملک پدری شون می دونن تهمت ها و توهین هایی شنیدم که دلم که نه وجودم رو زخمی کرد.

مجری خانم صدا و سیما: نویسنده به من گفت روی آنتن با کلمه جگر بازی کنم/ من خانواده گردن کلفتی ندارم که مشکلم را حل کنند /دو سال تمام خونه نشین شدم!
….
دو سال پیش حوالی مهر در دومین روز از حضورم در برنامه امروز هنوز تموم نشده حاضر شدم..نویسنده مطلبی به من داد برای خوندن که اتفاقا پیامک بیننده های برنامه هم نبود و حاصل تراوشات ذهنی نویسنده برنامه بود..در پایان یک جمله، کلمه ای نوشته شده بود و قرار بود که من بدون گفتن عبارت دقیق با اون کلمه شوخی کنم و البته اشاره ای هم به شخصیت عروسکی کلاه قرمزی داشت..همکار بنده اما بدون اطلاع از سناریو و در حالیکه اصلا حق دخالت در ایتم من رو نداشت چیزهایی گفت و من برای اینکه بهشون بگم دست بردار و بذار کارم رو انجام بدم ناچار شدم غیر مستقیم اشاره کنم بلکه ایشون از دخالت در کار من منصرف بشه… .

.
کامران نجف زاده و خبر بیست و سی اما علیرغم انتظاری که میرفت غیرحرفه ای عمل کردند و بدون اطمینان از واقعیت ماجرا به انچه روی انتن دیده بودند بسنده کردند و با سالها ابروی کاری من بازی کردند و موجبات توهین های سرشاری رو به من فراهم کردند.

فردای اون روز مدیر شبکه نویسنده رو اخراج کرد و من دو سال تمام خونه نشین شدم…البته هستند کسانی که حرفهایی بسیار تندتر و اشتباهاتی بسیار زشت تر انجام دادند اما از اونجاییکه من نه پدرم فلانیه و نه عموم بهمانی رها شدم و اونها اما در کمال ارامش به کارشون ادامه میدن.. .
.
من مبینا نصیری هستم..مجری که تنها و بدون کمک احدی دونه دونه پله های گویندگی و اجرا رو بالا اومدم و از اجرای ایتم بسیار کوچیکی در رادیو صدای اشنا کارم رو شروع کردم..بارها برای رادیو تست فرستادم اما حتی صدام شنیده نشد..با زحمت و استخون خورد کردن تازه داشتم پا میگرفتم که به لطف دوستان سالها به عقب پرت شدم…. .

.من مبینا نصیری هستم،… دختری که نه به کسی باج داد و نه التماس کرد..پشت صحنه ای ندارم و ایمان دارم خداوند بهترین روزی دهنده هاست…من هر شب انتن زنده تلویزیونی ندارم….،من خانواده گردن کلفتی ندارم که اگر هر اتفاقی برام افتاد مثل خیلی ها ظرف یک هفته مشکلم رو حل کنند…. من دختر جانبازی هستم که نه دنبال بالا بردن درصد جانبازیش بود نه حتی دنبال نشونه و مدرکی ازش….من اینجا هستم در کنار شما و زیر سایه مرتضی علی….

در انتها باید بگم ناظر پخش اون برنامه  بلافاصله بعد از اون بخش به داخل استودیو امد و اون برگه گرفت و نه تنها دید که نوشته نویسنده بوده بلکه اون رو ضمیمه گزارشش کرد … تمامی همکاران من در داخل استودیو هم گواه این مدعا و شاهد این ماجرا هستند…، دوستانی هم که تمایل دارند از صحت این ماجرا با خبر بشند با حراست تلویزیون تماس بگیرند….

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا