سینمای ایران در عرصه بینالملل افت کرده است
این کارشناس بینالمللی سینمای ایران در نوشتاری که بطور اختصاصی در اختیار بخش سینمایی ایسنا گذاشت، آورده است: «آمار حضورهای بینالمللی سینمای ایران در طول سالهای اخیر افتی نداشته است و از ابتدای سال ۱۳۵۸ تا پایان تیر ماه امسال، حضورهای بینالمللی از مرز ۳۰ هزار گذر کرده و آمار جایزههای به دست آمده در …
این کارشناس بینالمللی سینمای ایران در نوشتاری که بطور اختصاصی در اختیار بخش سینمایی ایسنا گذاشت، آورده است: «آمار حضورهای بینالمللی سینمای ایران در طول سالهای اخیر افتی نداشته است و از ابتدای سال ۱۳۵۸ تا پایان تیر ماه امسال، حضورهای بینالمللی از مرز ۳۰ هزار گذر کرده و آمار جایزههای به دست آمده در خارج از کشور نیز تا پایان تیر ماه به ۲۸۶۸ جایزه رسیده است، هر چند در کیفیت این حضورها و جوایز جای بحث و تحلیل است.
شماری از سینماگران و دستاندرکاران رسانهها، غیبت فیلمهای ایرانی در بخشهای مسابقه اصلی جشنوارههای مهم سینمایی در یک دهه گذشته را دلیلی بر عدم موفقیت سینمای ایران در عرصههای جهانی دانسته و شماری دیگر، به آمار کمی حضورها در رد این ادعا اشاره دارند.
شمار حضورهای جهانی سینمای ایران از سال ۱۳۷۹ تاکنون، سالانه، از مرز هزار حضور بینالمللی بالاتر رفته و جز سال ۱۳۸۲ که با ۱۸۰۰ حضور، بالاترین آمار را در تاریخ سینمای ایران داشتهایم، همه ساله بین ۱۵۰۰ تا ۱۷۰۰ حضور جهانی داشتهایم.
نکته جالب چگونگی این حضورهاست و هدف هر عامل حضور! نهادهای رسمی و دولتی به طور معمول به صرف حضور برای حضور پرداخته و هدف غایی این موسسهها، بالا بردن کارنامه کاری خود است. نهادی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی از طریق رایزنیهای فرهنگی ایران در خارج از کشور، بیکیفیتترین حضورها را دارد و شماری فیلمهای محدود، بدون توجه به شناخت بازار مقصد و نیازهای تماشاگران آن کشور، تنها برای اهداف ایدئولوژیک به نمایش در میآیند که این خود میتواند یک هدف باشد اما ظرفیتهای واقعی سینمای ایران را نمایندگی نمیکند.
نهادهای دیگر رسمی و دولتی هم حضور هدفمندی نداشته و براساس وظیفه کارمندی، در انتظار تماسی و یا درخواستی برای فیلمهای تحت قرارداد خود باقی مانده و کمتر میتوان از سیاستگذاری و طراحی عرضه و پخش در آنها سراغی گرفت. بیانصافی است اگر از انگیزههای فردی اندک افرادی در این نهادها هم ذکری نکرد، هر چند این تلاشها هم در چنبره بوروکراسی، محافظه کاری و عدم اطلاع مدیران بالادستی از شرایط جشنوارهها کمتر ثمری دارد.هدف اصلی این نهادها باید ارتقای سینمای ملی ایران باشد که سالهاست پس از یکی دو دهه اول انقلاب و فعالیتهای بنیاد فارابی، به فراموشی سپرده شده است.
پخشکنندههای حرفهای بخش خصوصی بنا به اقتضای شغل خود، کیفیترین و هدفمندترین حضورها را رقم میزنند. آنان براساس استراتژی عرضه و بازاریابی برای هرفیلم، شناخت بازار و جشنوارهها، ارتباطهای گسترده و انرژی و انگیزه کاری، بیشترین موفقیتهای سینمای ایران در جشنوارهها را داشته، هر چند، این حضورها لزوما به معنای حضورهای کمی بالاتر نیست.
هدف از حضورهای جهانی تنها حضور برای حضور و یا یک حضور کور نیست. هر حضور بین المللی جهت بازاریابی، دیده شدن فیلم و یا کسب درآمد است. بخش بعدی حضورها، تنها به دنبال آمار کمی است و توسط صاحبان فیلمها (کارگردانها و یا تهیهکنندهها) و یا شرکتهای خاص ارائه کننده فیلم به جشنوارهها شکل میگیرد. این روش تنها به دنبال بالا بردن آمار حضورها و ارائه آن به رسانههاست. موفقیت در حضور بیشتر در جشنوارهها و جوایز کسب شده است و نه در کیفیت آن. حضور بیشتر در رسانهها، به معنای موفقیت بیشتر است و نتیجه آن ایجاد ظرفیتهای جدید کاری و اعتباری برای سازندگان این آثار.»
محمد اطبایی در ادامه این متن آورده است: «حال نگاهی دقیقتر به آمار حضورهای یک مقطع خاص، واقعیت حضورهای بین المللی فیلم ایرانی را آشکارتر کند. سینمای ایران در سال گذشته، یعنی سال ۱۳۹۳، ۱۶۲۴ حضور در جشنوارهها و رویدادهای بین المللی داشته است و تولیدات سینمای ایران نیز ۲۳۴ جایزه جهانی دریافت داشتهاند که این تعداد، موفقترین سال تاریخ سینمای ایران در زمینه دریافت جایزههای بین المللی است. سینماگران ایرانی ۴۶ داوری نیز در جشنوارههای جهانی در سال گذشته داشتهاند و موفقترین سال داوری سینمای ایران در سال ۱۳۹۱ با ۶۱ داوری بوده است.
توجه داشته باشیم که تعداد جشنوارههای فیلم از حدود ۳۰۰ جشنواره در دهه هشتاد میلادی به بیش از هشت هزار جشنواره افزایش پیدا کرده و تولید فیلمهای بلند، کوتاه، انیمیشن و مستند نیز هر ساله رشد بسیاری داشتهاند. این افزایش، ظرفیت بالقوهای برای حضور بیشتر فیلمها در عرصههای جهانی است اما سیاستهای هر پخشکننده و شیوههای پخش در این میان تعیین کننده است.
شمار جشنوارههای فیلم کوتاه افزایش قابل توجهی پیدا کرده و لذا طبیعی است که حضورهای بین المللی فیلم های کوتاه قابل قیاس با چند دهه اخیر نیست. از طرفی دیگر افزایش تولید فیلمهای بلند، به رقابتیتر شدن بازار و حتی حضورهای بین المللی نیز انجامیده که شاهد آن، ارائه هر ساله بیش از ۵۰ فیلم بلند ایرانی به هیاتهای انتخاب جشنوارههای مهم جهانی است.
کوچکتر شدن بازار فیلمهای هنری و مستقل، پخشکنندههای بین المللی فیلم را به انتخاب کمتر فیلمها برای عرضه و بازاریابی وادار کرده و فیلمهای کوتاه و حتی مستند و انیمیشن نیز از قربانیان این شرایط بازارند. پس با کنار کشیدن پخش کنندهها از عرضه فیلمهای کوتاه و مستند و از طرفی دیگر افزایش تولید این آثار، شیوههای دیگری برای عرضه این تولیدات شکل گرفته است.
شرکتهایی به وجود آمدهاند که تنها به ارائه فیلمها به جشنوارهها پرداخته و دغدغهای برای فروش و بازاریابی فیلمها ندارند. این شرکتها که نمونههای وطنی آن نیز در چند سال اخیر دیده شده، بر اساس دریافت پول از صاحبان فیلم، هر اثر را به جشنوارهای ارسال می کنند. موفقترین نمونهی این شرکتها، پروموفست در اسپانیا است که فیلمهای ارسالی آن، بیش از ۱۷ هزار حضور جشنوارهای داشته و چهار هزار جایزه نیز دریافت داشتهاند.
این شرکت برای ارائه هر فیلم به ۲۵ جشنواره، ۱۴۰ یورو دریافت میکند، یعنی حدود ۲۰ هزار تومان برای هر جشنواره! البته اگر کوپن ۵۱۵ یورویی انتخاب شود، فیلم به ۱۰۰ جشنواره ارسال میشود و این یعنی حدود ۱۸ هزار تومان برای هر جشنواره. البته دیگر انتظار استراتژی بازاریابی را نباید داشت و صرفا به حضورهای جشنواره باید دلخوش کرد که بسیاری تنها همین را میخواهند!
حال اگر به سینمای خودمان برگردیم، تاثیر این شرایط را در حضورهای بین المللی در مییابیم. سینمای ایران در سه ماهه اول سال ۱۳۹۴، ۵۲۱ حضور جهانی داشته است که در مقایسه با سال گذشته با ۴۴۴ حضور در مدت مشابه، ۸/۵ درصد افزایش نشان میدهد. اما فیلمهای بلند ایرانی در سه ماهه سال گذشته، با ۱۹۷ حضور، ۴۴/۳ درصد حضورها را داشته و به عبارتی دیگر فیلم های کوتاه/مستند/انیمیشن، ۵۵/۷ درصد حضورها را به خود اختصاص دادهاند.
این آمار برای فیلمهای بلند سینمایی در سه ماهه اول سال جاری، ۱۸۴ حضور، معادل ۳۵/۳ درصد کل حضورها و مفهوم آن این است که فیلمهای کوتاه/مستند/انیمیشن ایرانی، ۶۴/۷ درصد حضورها را رقم زدهاند و این نشانگر افزایش ۹ درصدی نسبت به سال قبل است.
در خصوص جایزههای بینالمللی، سینمای ایران تعداد ۶۶ جایزه در سه ماهه اول سال جاری و ۶۴ جایزه در سه ماهه اول سال گذشته دریافت کرده است. سهم فیلمهای بلند ایرانی در جایزههای دریافتی سه ماهه اول سال گذشته، ۲۵ جایزه، یعنی ۳۹ درصد کل جایزهها و در سال جاری، تنها ۱۸ جایزه، یعنی ۲۷/۲ درصد کل جوایز.
این آمار موید رشد قابل توجه حضورها و جوایز جهانی فیلم های کوتاه/مستند/انیمیشن به نسبت فیلمهای بلند سینمایی است که پیش از این آماری برابر در کسب جوایز و حضورهای جهانی داشتند.
نکته دیگر آنکه، دولت و نهادهای مسئول، کمترین نظارت و کنترل ممکن را در حوزه نمایشهای بین المللی فیلم های کوتاه، مستند و انیمیشن داشته و با توجه به امکانات فنآوری جدید و بارگذاری این فیلمها بر روی اینترنت، ارائه و نمایش این آثار نیز شکل بسیار سهلتری گرفته است. ارائه فیلمها به جشنواره تنها با ارسال لینک بازبینی فیلمها و در نهایت با انتخاب فیلم، با ارسال لینک نسخه نمایشی این آثار میسر است. این نوشتار در نقد این گونه حضورها نبوده و تنها در روشن کردن واقعیت فعلی حضورهای جهانی سینمای ایران است که با سرعتی قابل توجه به طرف حضورهای کمی و نه کیفی در حال حرکت است. نقش سازمان سینمایی کشور در این میان میتواند بسیار تعیین کننده باشد و با سیاست های تشویقی مدون و نه با سیاستهای تنبیهی که هیچگاه در این سالها جواب نداده، باید سمت و سوی حضورهای جهانی سینمای ایران را به طرف کیفیت و ارتقای جایگاه فیلمهای ایرانی در جشنواره ها و بازارهای مهم ارتقا بخشد.