روایتی از حملات هسته‌ای جلیلی به دولت روحانی

موبنا – دیپلمات ایام مذاکرات هسته‌ای و سیاستمدار این روزها، همان دانشجوی علوم سیاسی و از حلقه مشهدی‌های دانشگاه امام صادق است که سال‌ ۶۵ و در دوران دانشجویی به جبهه رفت و دیده‌بانِ لشگر خراسانی‌ها شد. او در عملیات کربلای ۵، ترکش خورد و یک پای خود را از دست داد. او که روزگاری …

موبنا – دیپلمات ایام مذاکرات هسته‌ای و سیاستمدار این روزها، همان دانشجوی علوم سیاسی و از حلقه مشهدی‌های دانشگاه امام صادق است که سال‌ ۶۵ و در دوران دانشجویی به جبهه رفت و دیده‌بانِ لشگر خراسانی‌ها شد. او در عملیات کربلای ۵، ترکش خورد و یک پای خود را از دست داد.

او که روزگاری در قامت وابسته سیاسی وزارت امور خارجه، رئیس اداره بازرسی، دبیری سفارت، معاون اداره آمریکا شمالی و مرکزی، مدیرکلی دفتر مقام معظم رهبری، مشاور رئیس جمهور، معاون اروپا و آمریکای وزارت امورخارجه، مشقِ دیپلماتیک می‌کرد؛ از سال ۸۶ و با استعفای علی لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی وارد صفحه جدیدی از فعالیت‌های دیپلماتیک‌ شد.

مرد نه چندان نام آشنای عرصه دیپلماسی ایران، ۶ سال پیاپی به دور از قیل و قال‌های سیاست داخلی، چمدان به دست از استانبول به بغداد و از آلماتی به وین و مسکو …می‌رفت تا شاید گره گور پرونده هسته‌ای ایران را باز کند. پایان مذاکرات ۶ ساله او با ۵+۱ اما هیچگاه فراتر از خواندن بیانیه‌هایی کلی و تعیین مکان بعدی مذاکرات پیش نرفت.

احمدی‌نژاد حامی قَدر جلیلی یا مخالفت سرسخت؟
سعید جلیلی آن روزها یک حامی قَدر به نام محمود احمدی‌نژاد داشت که با حمايت وي و حکم او بود که دبير شوراي امنيت ملي شد. شايد از همين رو بود که علی رغم صدور قطعنامه‌های پی در پی علیه ایران در آن دوران، تکیه او بر صندلی دبیری شورای عالی امنیت را متزلزل نکرد. گرچه همان احمدی‌نژاد زمانی دیگر و در پایان دوران ریاست جمهوری‌اش تا مرز اختلاف با جلیلی هم پیش رفت و صراحتا اعلام کرد نقشی در پرونده هسته‌ای ندارد. جلیلی اما در اوج این اختلافات باز هم مردِ اول هسته‌ای ایران باقی ماند. شاید به همین علت بود که برخی این ادعای احمدی‌نژاد را حرکتی پیش دستانه از سوی وی برای مبرا کردن دولتش از ناکامی ۶ ساله تیم مذاکره کننده می دانستند.

دیپلماتی که یکباره سیاستمدار شد!
مشیِ هسته‌ای سعید جلیلی در ۶ سال حضورش در ساختمان شورایعالی امنیت ملی چه خوب چه بد، از او چهره‌ای مورد قبول و دیپلماتی آرام در بین اصولگرایان به نمایش گذاشته بود. اما ورود مردِ دیپلمات به عرصه سیاست داخلی آن هم در هنگامه انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ که اصولگرایان با بحران کثرت کاندیدا روبرو شده‌ بودند ورق را برگرداند.

او که زمانی حمایت اعتدالیون و سنتی‌های اصولگرا را در ایام مذاکرات همراه خود می‌دید کم کم در مشی سیاست‌ورزی به جریانی نزدیک شد که به زعم اصولگرایان، نماد افراط و تندروی بودند و منشا اختلافات و چند دستگی‌های آن روزهای اصولگرایان. این نزدیکی تا بدانجا پیش رفت که سعید جلیلی کاندیدای اختصاصی این جریان در انتخابات ریاست جمهوری شد.

رویارویی سعید جلیلی با شیخ دیپلمات
انتخابات ۹۲ میدان رزم ۳ دیپلمات بود، یک‌سو علی‌اکبر ولایتی با ۱۶ سال سابقه سکانداری وزارتخارجه سویی دیگر دو دیپلمات هسته‌ای یکی معمم و دیگری مکلا؛ حسن روحانی و سعید جلیلی.

ماجرای این سه دیپلمات آنجا جالبتر می‌شد که ولایتی و روحانی علیرغم رقابت‌ انتخاباتی که داشتند، هرجا که پای مذاکرات هسته‌ای و سعید جلیلی به میان می‌آمد در یک صف قرار می‌گرفتند و به مشی مذاکراتی جلیلی در ۶ سال سکانداری پرونده هسته‌ای انتقاد می‌کردند. چنانچه ولایتی رسما از دوران مذاکرات او به دوران خواندن بیانیه‌های فلسفی تعبیر کرد.

در نهایت اولین گام سیاست ورزی سعید جلیلی با شکست روبرو شد تا بنا به گفته احمد توکلی اینگونه بزرگترین اشتباه تاریخی جلیلی در کارنامه اش به ثبت برسد.

وقتی دیپلمات آرام تبدیل به منتقد تریبون به دست شد
حسن روحانی که پا به ساختمان سفید پاستور گذاشت، سعید جلیلی از ساختمان شورای عالی امنیت ملی رفت. دور شدن از پرونده هسته‌ای از جلیلی آرام آن سالها، مردی تریبون به دست ساخت تا گاه و بیگاه وارد گود اظهارنظر و تحرکات سیاسی شود.

دیپلمات هسته‌ای سابق، که در کوتاهترین زمان از روی کار آمدن حسن روحانی با شوک ناشی از توافقنامه ژنو روبرو شده بود و بعد از آن فرجام مذاکرات به حصول برجام منتهی شد، در ۳ سال گذشته در در دایره منتقدان دولت طی طریق کرده است و هر از گاهی کنایه‌ها و انتقاداتی را روانه پاستورنشین‌ها کرده است که اوج آن را باید در دوران تشکیل کمیسیون برجام در مجلس دانست که او به لطف همراهان سیاسی‌اش چون زاکانی، بذرپاش و … تبدیل به پای ثابت این جلسات شده بود.

او هرچند در ابتدا تلاش کرد در لفافه و در قالب کنایه از مشی دیپلماتیک و هسته‌ای دولت روحانی و خصوصا ظریف انتقاد کند و بیشتر اشاراتش را متوجه تهدیدات آمریکا، لزوم قطع رابطه با آمریکا، کاهش سطح غنی‌سازی و … کند اما کم کم در همان مسیر حرکتی دلواپسان قرار گرفت و به مثابه آنها بی پروا به نقد دولت پرداخت. شاید همین مشی جلیلی بود که هشدارهایی را از سوی سیاسیون روانه او کرد، چه آنکه به عقیده برخی این روش جلیلی نشانی از افتادن او در تله تندروی دلواپسانه بود.

دلواپسان با علم سعید جلیلی وارد انتخابات ۹۶ می شوند؟
«قصه سعید جلیلی، دولت روحانی و تیم مذاکره‌کننده» اما طی چند ماه اخیر، خصوصا بعد از جلسات کمیسیون برجام و حضور پررنگ جلیلی در جلسات این کمیسیون، روندی جالبتر به خود گرفته است. در روزهای پساتحریمی که همه چشم انتظار آن هستند که نتیجه برجام را در زندگی خود حس کنند و دولت در تکاپوی بهره‌گیری از فرصت‌های بدست آمده از این توافق است، جلیلی همپای همراهان دلواپسش محکمتر از قبل بر طبل مخالفت خوانی می‌کوبد. دلواپسانی که از قضا در همین روزهای نه چندان دور اخیر تریبون شان در پارلمان را هم از دست داده‌اند و تلاش دارند با حمله هسته‌ای به دولت، در فاصله باقیمانده تا انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ دولت را با چالش روبرو کنند و چه بسا بار دیگر با علم به کاندیداتوری سعید جلیلی به میدان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۶ وارد شوند.

در همین راستا است که برخی اظهارات و مخالفت‌خوانی‌های صریح و بی پرده سعید جلیلی تدارک سازی او و جریان منسوبش برای انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ می دانند.

برجام واویلاست یا مذاکرات ۶ ساله؟!
جلیلی که قبلا در لفافه و کنایه از توافق ایران و ۵+۱ انتقاد می‌کرد این روزها صراحتا برجام را «واویلا» می‌داند و حتی خط و نشان می‌کشد که اسناد و مدارک هم ارائه خواهد داد.

دیپلمات مذاکره‌کننده سابق کشورمان که زمانی از سوی برخی رسانه‌ها «مرد هسته‌ای با لبخند مصنوعی» توصیف شده بود اخیرا در جمعی دانشجویی، لبخندها و خنده‌های دیپلماتیک ظریف را نشانه رفته و عنوان کرده «چند ماه اخیر نشان داده است که سلاح تحریم با اقدام و عمل بی‌اثر می‌شود نه با لبخند، لبخند به گرگ جواب نمی‌دهد. لبخند به کسانی که ماهیت استکباری دارند سلاح مؤثری برای کنترل اسلحه آنها نیست.»

وی در جایی دیگر به آنچه در مورد ادبیات تند دولت و تیم مذاکره‌کننده سابق گفته می‌شود نیز اشاره کرده و می‌گوید «یکی از بحث‌هایی که امروز وجود دارد این است که باید راه‌حل‌های مختلفی برای حل مشکل پیدا کرده و فکر نکنیم تنها راه‌حل این است که مثلاً اگر زمانی ادبیات ما تند بوده است یا لبخند زده نمی‌شد، پس باید این کار انجام شود.»

جلیلی که گویا روزهایش را با مرور واژه به واژه بندهای مندرج در برجام می گذراند، در سخنان اخیرش تلاش کرده است از دست خالی ایران در مقابل ۵+۱ روایت کند، آنگونه که در جمعی دیگر گریزی به بند ۳۷ برجام زده «براساس برجام اگر ایران شکایتی را از نحوه اجرای برجام داشته باشد طرف مقابل می‌گویند خیلی ممنون که آمدید شکایت کردید.»

شاید این کنایه‌ها و انتقادات گاه و بیگاه جلیلی رویکرد مرد سابق هسته‌ای برای تحقق آرزویش در رسیدن به صندلی یکی از قوا باشد، صندلی‌هایی که روزگاری پیشتر به دیپلمات‌هایی چون حسن روحانی یا علی لاریجانی رسید.

آرزویی که حتی از بیان آن ابایی هم ندارد و در جمع دانشجویان گیلانی اینگونه به آن اشاره کرده «اگر رئیس جمهور بودم زیر برجام را امضا نمی‌کردم». شاید به گفته غلامعلی جعفرزاده نماینده رشت در خانه ملت جلیلی فراموش کرده است که اصولا آنچه باعث شد تا در انتخابات سال ۹۲ مردم به راه و روشی که دقیقا عکس خواسته و روش جلیلی بود رای دهند و راه دیگر انتخاب کنند همین آگاهی به مشی امروز جلیلی و هم طیفانش بود. جلیلی اما گویی هنوز در این اندیشه است که چرا نام او در سال ۹۲ روی برگه های رای نوشته نشد…

 منبع:خبرآنلاین

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا