ماجرای خواندنی در اینستاگرام بازیگر معروف +عکس

موبنا – پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون در صفحه اینستاگرام خود ماجرای جالبی را منتشر کرد. وی نوشت: روزی مردی جوان از کنار رودی می گذشت، پیرمردی را در آنجا دید جویای حال پیرمرد شد. پیر گفت: میخواهم از رود رد شوم ولی چون چشمانی کم سو دارم و رود هم خروشان است نمیتوانم …

موبنا – پرویز پرستویی بازیگر سینما و تلویزیون در صفحه اینستاگرام خود ماجرای جالبی را منتشر کرد.

وی نوشت:

ماجرای خواندنی در اینستاگرام بازیگر معروف

روزی مردی جوان از کنار رودی می گذشت، پیرمردی را در آنجا دید
جویای حال پیرمرد شد.

پیر گفت: میخواهم از رود رد شوم ولی چون چشمانی کم سو دارم و رود هم خروشان است نمیتوانم
جوان کمک کرد و پیرمرد را از رود گذراند، سپس پیرمرد از وی تشکر کرد و هر کدام به راه خود ادامه دادند.

پس از مدتی جوان پیرمرد را دید جلو رفت و پرسید: ای پیرمرد مرا میشناسی؟
پیر جواب داد: نه نمیشناسم.

جوان گفت: من همانم که تو را از آب رد کردم
پیر دوباره تشکر کرد و دعای خیر برای جوان کرد.
پس از مدتی دوباره همدیگر را ملاقات کردند و دوباره همان حرف ها رد و بدل شد و این ملاقات چند بار تکرار شد.

روزی دیگر جوان دوباره پیرمرد را دید جلو رفت و پرسید: ای پیر مرا میشناسی؟ پیر که چشمانی کم سو داشت جواب داد: نه نمیشناسم.
جوان گفت: من همانم که تو را از آب رد کردم

پیر که دیگر از حرفهای جوان خسته شده بود، جواب داد: ای کاش آب مرا میبرد ولی تو مرا از آب رد نمیکردی !!!

کارهای خوب را بدون نفس و گوش زد مدام انجام بدهید تا برکت یابد.

 منبع:جام نیـوز

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا