قاچاق انسان با «موتور» از مرزهای شرقی

موبنا -در این سال‌ها روزانه جمعیت درخور توجهی از مهاجران غیرقانونی افغانستانی و پاکستانی رهسپار کشورمان شده‌اند که با کمک قاچاقچیان به شهرهای داخلی کشور منتقل شده‌اند؛ اما در این‌ میان یکی از تفاوت‌های عمده مسأله مهاجران غیرقانونی در ایران با اروپا این است که در کشورهای دیگر مشکلات حضور مهاجران و قاچاق انسان اغلب …

موبنا -در این سال‌ها روزانه جمعیت درخور توجهی از مهاجران غیرقانونی افغانستانی و پاکستانی رهسپار کشورمان شده‌اند که با کمک قاچاقچیان به شهرهای داخلی کشور منتقل شده‌اند؛ اما در این‌ میان یکی از تفاوت‌های عمده مسأله مهاجران غیرقانونی در ایران با اروپا این است که در کشورهای دیگر مشکلات حضور مهاجران و قاچاق انسان اغلب پشت مرزها یا نهایتاً در شهرهای مرزی ایجاد می‌شود؛ اما در کشور ما برخی از شهرهای مرکزی کشور نیز با مشکلات جدی‌ای در زمینه قاچاق انسان مواجهند.

یکی از این شهرهای مرکزی کشور شهر مهریز در استان یزد است که در دل کشور قرار دارد و بیش از ۸۰۰ کیلومتر با مرزهای شرقی کشور فاصله دارد. در گزارش پیش‌رو بیشتر از روند قاچاق انسان در این شهر مرکزی کشور آگاه می‌شوید:

پاسگاه سخت‌گیر

در همجواری شهر مهریز یکی از جاده‌های مهم ترانزیتی جنوب به شمال کشور قرار دارد که در فاصله پنج‌کیلومتری آن پاسگاه نیروی انتظامی‌ای به نام شهید مدنی مستقر است. اهالی و مراجعه‌کنندگانی که از کنار این پاسگاه می‌گذرند، معتقدند به لحاظ سخت‌گیری و اعمال دقت اینجا یکی از مهم‌ترین ایست‌های بازرسی کشور به حساب می‌آید و مأموران پاسگاه شهید مدنی بخش عمده‌ای از فعالیت خود را صرف مبارزه و جلوگیری از قاچاق انسان و مواد مخدر می‌کنند؛ بااین‌حال قاچاقچیان انسان که از این رهگذر سود هنگفتی نصیبشان می‌شود، بیکار ننشسته‌اند و دست به کار شده‌اند تا به هر شکل ممکن از چنگ مأموران این پاسگاه فرار کنند.

یکی از روش‌های آنها به‌کارگیری تعدادی موتورسوار و راننده خودرو برای جابه‌جایی مهاجران غیرقانونی از مسیرهای فرعی و همچنین از مسیر مخالف و حرکت برعکس در جاده اصلی است. اگرچه آنها هر از گاهی در دام مأموران نیروی انتظامی گرفتار می‌شوند؛ اما همچنان به کارشان ادامه می‌دهند. برای اینکه بدانیم داستان از چه قرار است، سراغ یکی از قاچاقچیان انسان را در این شهر می‌گیرم. بعد از کلی پرس‌وجو به «حمزه» رسیدیم؛ یکی از موتورسوارانی که شب‌ها مهاجران را از جاده اصلی با حرکت در مسیر برعکس عبور می‌دهد.

او نیز در قبال اینکه شماره رئیسش را به ما بدهد، ۵۰ هزار تومان طلب می‌کند که در نهایت با ۳۰ هزار تومان شماره رئیسش را می‌دهد. حمزه درباره شیوه کارش می‌گوید: «هر شب به همراه چند نفر از بچه‌محله‌های‌مان رهسپار محله گرده کوه در آن سوی پاسگاه شهید مدنی می‌شویم و هر موتورسوار چهار تا پنج نفر مهاجر سوار می‌کنیم و با چراغ خاموش که کسی ما را نبیند، خلاف جاده شمال به جنوب حرکت می‌کنیم؛ چراکه ایستگاه پلیس در مسیر جنوب به شمال این جاده قرار دارد و به راحتی می‌توانیم مسافران‌مان را به مقصد برسانیم؛ البته ناگفته نماند که تعداد درخور‌توجهی از موتورسواران به دلیل عبور از جاده یک‌طرفه جانشان را در این مسیر از دست داده‌اند».

حمزه ادامه می‌دهد: «بخشی از همکارانم مهاجران را از طریق جاده خاکی معروف به جاده گازی به آن سوی پاسگاه انتقال می‌دهند که در جوار این جاده به دلیل قرارگرفتن لوله انتقال انرژی سراسری کشور که از جنوب به شمال کشور انتقال پیدا کرده است، محله امنی برای تردد خودروها و موتورسواران قاچاقچی است؛ چراکه به دلیل وجود لوله انرژی (جاده گازی) مأموران پلیس نیز دست به اسلحه نمی‌برند؛ البته بیشتر در این جاده خودروها با مدل پرشیا، زانتیا، پژو ۴۰۵ و سمند مشغول به جابه‌جایی افغان‌ها هستند و شبانه با چراغ‌های خاموش از این جاده عبور می‌کنند».

روزانه صدها مهاجر قاچاق می‌شوند

ساعت حدوداً دو بعدازظهر است، با شماره به‌دست‌آمده تماس می‌گیریم، جواب می‌دهد، با صدای خش‌دارش در ابتدا مخالف گفت‌وگو با ما است؛ اما نهایتا راضی به صحبت می‌شود و با ما در یک قلعه قدیمی در حاشیه شهر مهریز قرار می‌گذارد. او که خود را شکارچی معرفی می‌کند، می‌گوید: «ما یک واسطه هستیم، به این شکل که کامیون‌ها، اتوبوس‌ها و سواری‌ها افغان‌ها و پاکستانی‌ها را که از مرز شرقی کشور به تهران می‌خواهند انتقال دهند تا فاصله ۱۰ کیلومتری پاسگاه شهید مدنی می‌آورند و با من تماس می‌گیرند، آن‌وقت من نیز از چند طریق نیروهایم را به محل قرار می‌برم تا مهاجران را به این سوی پاسگاه شهید مدنی انتقال دهیم».

او ادامه می‌دهد: «در این منطقه چند قاچاقچی انسان وجود دارد و هرکدام از آنها هم نیروهای خودشان را دارند. بگذارید برایتان موضوع را باز‌تر کنم. در استان سیستان‌وبلوچستان چند نفر هستند که باند قاچاقچی انسان دارند و به شکل‌های گوناگون و از مسیرهای مختلف مهاجران را به تهران انتقال می‌دهند. مهاجران در ابتدا یک‌ میلیون تومان به قاچاقچیان می‌دهند و آنها نیز مسئول آن هستند که از مبدأ تا مقصد مهاجران را انتقال دهند. این افراد بعد از اینکه از مرز وارد خاک ایران شدند، از طریق کوه و بیابان وارد شهرهای زاهدان، زابل، ایرانشهر و… می‌شوند و آنها بعد از عبور از پاسگاه‌های گوناگون نیروی انتظامی به مهم‌ترین پاسگاه کشور که پاسگاه مهریز است، می‌رسند. مهاجران به ۱۰ کیلومتری پاسگاه شهید مدنی که رسیدند، آن وقت همکارانم با روش‌هایی که دارند، آنها را به این سوی پاسگاه می‌آورند و مجددا با اتوبوس، سواری و کامیون آنها را راهی مقصدشان می‌کنیم».

«شکارچی» حین صحبت مدام سیگار می‌کشد؛ اما چهره‌اش آرامِ ‌آرام است. او ادامه می‌دهد: «ساعت کاری نیروهای من شب‌هاست و بیشتر نیروهای من جوانان هستند. موتورسواران در هر مسیر چهار مهاجر را سوار می‌کنند که به‌ازای هر مهاجر که جابه‌جا می‌کنند، ۲۵ هزار تومان می‌دهیم یعنی یک موتور سوار با طی‌کردن ۱۵ کیلومتر، ۱۰۰ هزار تومان دریافت می‌کند و اگر در شب چند سرویس برود به ۵۰۰ هزار تومان نیز می‌تواند حقوقش را برساند؛ البته نیروهای موتوری‌ام با جان‌شان بازی می‌کنند چراکه در تاریکی شب باید با چراغ خاموش مسیر خطرناکی را طی کنند، در هر خودرو سواری نیز حدوداً ۹ تا ۱۲ نفر سوار می‌کنیم، بخشی دیگر را نیز با اتوبوس‌های مسافربری به تهران انتقال می‌دهیم. همچنین من نیز از هر افغانی فقط ۱۵ هزار تومان نصیبم می‌شود و هر روز صد تا ۲۰۰ افغانی جابه‌جا می‌کنم. البته فقط گروه ما نیست که این تعداد مهاجران را جابه‌جا می‌کند، گروه‌های دیگری هم هستند که تعداد کمتر یا بیشتر مهاجر جابه‌جا می‌کنند و آن‌طور که من می‌دانم بیش از ۳۰۰ نفر شب‌ها از مسیر شهر مهریز به تهران منتقل می‌شوند».

پُکی به سیگارش می‌زند و درباره جزئیات دیگر کارش توضیح می‌دهد: «البته کار ما غیر از برخورد نیروهای انتظامی و پلیس، سختی‌های خطرناک دیگری هم دارد مثلا تعدادی از افراد هستند که افغانی و پاکستانی‌ها را از دست ما می‌دزدند و هر افغانی و پاکستانی را ۳۰۰ تا ۵۰۰ ‌هزار تومان به دیگر قاچاقچی‌ها به فروش می‌رسانند».

شکارچی در پاسخ به سؤال من درباره اینکه با این مهاجران برخورد نامناسب هم می‌شود؟ می‌گوید: «ما کارمان را می‌کنیم؛ فقط با افرادی که به حرف‌مان گوش نمی‌دهند، آن هم به دلیل اینکه زبان ما را نمی‌فهمند مجبور می‌شویم به شکل فیزیکی با آنها برخورد کنیم؛ به‌هرحال مهاجرت‌کردن سختی‌هایی هم دارد».

او درباره سرگذشت افرادی که توسط پلیس دستگیر می‌شوند هم این‌طور می‌گوید: «آنهایی که گرفتار پلیس می‌شوند در ابتدا به کمپ منتقل می‌شوند، که از سوی سازمان‌های بین‌المللی برپا شده‌اند، بعد اتباع بیگانه را سوار اتوبوس می‌کنند تا به مرز کشورشان انتقال دهند که البته هزینه اتوبوس را نیز از مهاجران می‌گیرند. از سوی‌ دیگر در صورت دستگیری قاچاقچیان انسان آنها دادگاهی می‌شوند و باید جریمه‌هایی را به خزانه دولت پرداخت کنند و وسیله نقلیه‌شان متوقف می‌شود که هر روز متوقف‌بودن آن وسیله نقلیه برابر است با پرداخت‌کردن اجاره پارکینگ».

مشکلات گوناگون برای ساکنان شهر مهریز

رئیس شورای شهر مهریز که دل پُری از حضور اتباع بیگانه در این شهر دارد، می‌گوید: «با قرارگرفتن این پاسگاه، متخلفانی که در زمینه قاچاق انسان فعالیت دارند تلاش می‌کنند تا از مسیرهای فرعی اقدام به جابه‌جایی مهاجران کنند و این موضوع باعث پراکندگی اتباع بیگانه در داخل شهر مهریز می‌شود؛ از سوی‌ دیگر تعدادی از آنها تمایل دارند در این شهر زندگی کنند که مشکلات اعتیاد، ناهنجاری‌های اجتماعی و فرهنگی را برای دیگر ساکنان بومی به دنبال می‌آورند».

«محسن مروی‌نام» ادامه می‌دهد: «متأسفانه خودرو قاچاقچیان انسان برای اینکه از دست پلیس فرار کنند با سرعت بسیار زیاد از جاده‌های فرعی و اصلی این شهر تردد می‌کنند که هرازگاهی حوادث دلخراشی را در این شهر به وجود می‌آورند و این موضوع باعث ایجاد ناامنی برای دیگر خودروها می‌شود. به‌همین‌دلیل پیگیر آن هستیم تا پاسگاه پلیس شهید مدنی به ۳۰ تا ۴۰ کیلومتر آن طرف‌تر از شهر مهریز انتقال داده شود تا مشکلات حضور قاچاقچیان انسان در شهر مهریز کمتر مشاهد شود».

برخورد ضعیف قانون

در این‌ میان «محمدصالح جوکار»، نماینده مردم یزد در مجلس شورای اسلامی و عضو کمیسیون امنیت ملی می‌گوید: «متأسفانه به دلیل بی‌کاری، قاچاق انسانی در این منطقه مرکزی کشور رواج پیدا کرده است و همین موضوع باعث شده که قاچاقچیان اتباع بیگانه را از یکدیگر بدزدند و به گروگان بگیرند».

این عضو کمیسیون امنیت ملی در ادامه می‌افزاید: «در گذشته بسیاری از مهاجران به شغل‌های کارگری ساده ساختمانی مشغول به کار می‌شدند، اما به‌تازگی آنها با هنر و تخصصی مانند کشاورزی، مکانیکی، صافکاری و… به بازار کشور وارد می‌شوند به همین منظور این افراد اشتغال در کشور را مناسب می‌دانند و هر طور شده تلاش می‌کنند تا خودشان را به کشور برسانند».

به گفته جوکار بیش از ۱۰ درصد جمعیت استان یزد را اتباع بیگانه از کشور‌های افغانستان و پاکستان تشکیل داده‌اند که بیش از هفت درصد آنها به شکل غیرقانونی در این استان ساکن هستند.

او در پاسخ به این سؤال درباره اینکه تاکنون اقدامی برای جلوگیری از قاچاق انسان در این منطقه کرده‌اید؟ پاسخ می‌دهد: «متأسفانه قانون برخورد با قاچاقچیان انسان به شکل اساسی وجود ندارد؛ چراکه در صورت دستگیری افرادی که به آنها اسکان دهند مجازات‌شان فقط شش ماه زندان است و خودرو کسانی که آنها را جابه‌جا کنند فقط به مدت کوتاهی توقیف می‌شود».

این عضو کمیسیون امنیت ملی در پاسخ به پرسش دیگری درباره اینکه چرا در همان ابتدای مرز با قاچاقچیان انسان برخورد نمی‌شود؟ می‌گوید: «برخورد‌ها در مرز و دیگر نقاط کشور انجام می‌شود و نیروی انتظامی آنها را دستگیر می‌کند اما چون در مرکز کشور این پدید بیشتر به چشم می‌خورد، اهالی این منطقه تصور می‌کنند که نیروی انتظامی فقط در این منطقه با آنها برخورد می‌کنند. البته جا دارد در اینجا این موضوع را نیز مطرح کنم که در جلسه‌ای که با وزیر کشور داشته‌ایم، پیشنهاد داده‌ایم که از بخش خصوصی (خیران حوزه‌های گوناگون) برای کمک به مسائل فرهنگی، اجتماعی، بهداشتی، مذهبی و … در کمپ‌های اتباع بیگانه استفاده شود تا شأن و کرامت آنها حفظ شود که متأسفانه وزارت کشور توجهی به این پیشنهاد نکرده است».

بدون ویزا اجازه ورود بدهیم

مجید حاجی‌غلامی‌ سریزدی، کارشناس برنامه‌ریزی شهری و ساکن شهر مهریز، دراین‌باره معتقد است: «باید با مهاجران غیرقانونی در لب مرز برخورد کرد، اما به‌دلیل اینکه کشور ما ‌هزاران کیلومتر مرز با دیگر کشور‌ها دارد، کنترل‌کردن این حجم وسیع بسیار سخت یا می‌توان گفت امکان‌پذیر نیست، بنابراین دولت می‌تواند به کسانی که می‌خواهند به داخل کشورمان وارد شوند، از مرز ورودی با داشتن کارت شناسایی اجازه ورود دهد، این کار چند ویژگی دارد، نخست اینکه مهاجران در زمان انتقال به شکل غیرقانونی با مشکلاتی مانند حوادث رانندگی که از سوی قاچاقچیان به وجود می‌آید مواجه نمی‌شوند، دوم اینکه دولت می‌داند چه کسی وارد کشور شده است و می‌تواند آنها را کنترل کند و در نهایت قاچاقچیان انسان باعث ایجاد مزاحمت برای شهروندان کشورمان در شهرهای دیگر نمی‌شوند».

او ادامه می‌دهد: «دولت ترکیه اجازه می‌دهد شهروندان کشور‌های دیگر بدون ویزا وارد خاک ترکیه شوند، اما اگر این افرادی که وارد این کشور شده‌اند، بخواهند مشغول به کار شوند، این اجازه را به آنها نمی‌دهد، بنابراین کشور ما نیز می‌تواند چنین رویکردی را در برخورد با شهروندان کشور افغانستان و پاکستان داشته باشد».

 منبع: روزنامه «شرق»

دکمه بازگشت به بالا