کار تیمی را تمرین کنیم

موبنا – خوشبختانه این فرهنگ در ساختار سنتی ایران وجود داشته اما جای تاسف اینجاست که ما این سرمایه گرانبها را به تبعیت بریدن از ساختار سنتی به فراموشی سپرده‌ایم یا به اصطلاح صحیح‌تر از آن دل کنده‌ایم و قاعدتا فرزندانمان نیز از این ساختار بریده و با آن بیگانه‌اند. این بریدن حاصل تفکر اشتباهی …

موبنا
خوشبختانه این فرهنگ در ساختار سنتی ایران وجود داشته اما جای تاسف اینجاست که ما این سرمایه گرانبها را به تبعیت بریدن از ساختار سنتی به فراموشی سپرده‌ایم یا به اصطلاح صحیح‌تر از آن دل کنده‌ایم و قاعدتا فرزندانمان نیز از این ساختار بریده و با آن بیگانه‌اند.
این بریدن حاصل تفکر اشتباهی است که معتقد بود تخصصی شدن یعنی جدا شدن! در صورتی که معنای واقعی تخصصی شدن، تخصص یافتن در یک جزء از کار در کنار دیگران است. یکی دیگر از اشتباهات ما در این زمینه، کوتاهی در آموزش مهارت کار تیمی به فرزندانمان بوده، البته با همه این تفاسیر راه‌حل پیش‌روی ما این است که یک دوره جدی توانمندسازی برای جوانان برگزار کنیم، البته برای اینکه در آینده با این مشکل دوباره روبه‌رو نشویم باید به کودکانمان از همان دوران دبستان شیوه زندگی کردن، با هم کار کردن و … را آموزش بدهیم تا این خلأیی که طی ٤-٥ دهه پیش آمده از بین برود. نکته اساسی که نباید از آن غافل شد این است که کار تیمی یکی از ضرورت‌های جامعه است. دلیل این ضرورت این است که هر فرد در جامعه زندگی و کار می‌کند. در دنیای امروزی هیچ کاری را نمی‌توان یافت که یک نفر به تنهایی بتواند آن را به سرانجام برساند؛ با استناد به همین اصل زمانی که فردی کاری را شروع می‌کند فرد یا افرادی به او اضافه می‌شوند در این حالت یک تیم تشکیل شده است. مرحله بعدی این است که اعضای تشکیل‌دهنده تیم با مقوله «با هم کار کردن» آشنا باشند؛ افرادی که در یک گروه وظایفی دارند و با هم کار می کنند از خلقیات متفاوتی برخوردارند و هنر آنها در این است که با تمام این تفاوت‌ها بتوانند در کنار هم اهدافشان را دنبال کنند. نبود یا کاستی کار تیمی بازتاب‌هایی در جامعه دارد که یکی از مهم‌ترین آنها عدم توسعه در ابعاد مختلف آن است. درواقع جوامعی که در پی توسعه هستند باید به کار تیمی و زیرساخت‌های اولیه آن که همان فرهنگ‌سازی است، بها بدهند. در جوامعی که در این حوزه در آنها کاستی‌هایی به چشم می‌خورد، افراد، انباشت یا ارزش‌افزوده‌ای در زندگیشان ندارند. شاید برخی کمرنگ بودن فرهنگ کار تیمی در میان جوانان را به عدم پشتکار این قشر ارتباط دهند اما مساله این نیست. درواقع جوان امروزی، نیاموخته به صورت تیمی کار کند؛ کسانی هم که شاغل هستند با تجربه و آموزش و خطا آموخته‌اند که چطور با دیگران در یک گروه کار کنند. جوان امروزی کار گروهی را تمرین نکرده و با ضرورت‌ها و منافع آن آشنا نیست و شاید برای همین ،گرایشی به کار تیمی ندارد. به نظر می‌رسد نظام آموزشی می‌تواند با شفاف‌سازی ضرورت‌ها و منافع کار گروهی، این مقوله را به جامعه بیاموزد، البته در دوره جوانی که زمان ورود به جامعه و برعهده گرفتن مسئولیت است این مهارت باید نهادینه شده باشد اما اگر در این زمینه کوتاهی شده، وظیفه نظام اجتماعی، سازمان فنی‌و حرفه‌ای، سازمان‌های اجتماعی،سازمان بهزیستی،کمیته امداد و دانشگاه‌هاست که این کاستی را پوشش دهند تا جوان توانمند شود. به اعتقاد من فارغ‌التحصیلان دانشگاهی باید طی دو ترم کار و حرفه‌ای را بیاموزند. نبود این دوره آموزشی آسیب‌های زیادی را در ابعاد مختلف در پی دارد. یکی از موانع بزرگی که سر راه کارهای تیمی در ایران وجود دارد این است که افراد منافع کار تیمی را نمی‌بینند، البته بزرگ بودن دولت نیز یکی دیگر از موانع است؛ دولت تلاش دارد تمام کارها را خود به تنهایی انجام دهد مانند مادری که سعی دارد تمام کارها و مسئولیت‌های خانواده را به تنهایی بر دوش بکشد و در این راه، هم خود را آزار می‌دهد و هم بقیه را تنبل بار می‌آورد. راه‌حل از بین رفتن این مانع ،کوچک شدن دولت و واگذاری کارها به خود مردم است.

منبع:روزنامه شهروند|نویسنده: اردشیر گراوند 

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا