مردم از مجلس چه می‌خواهند

الناز محمدی: حالا و با نزدیک شدن انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، باز هم این مردم‌اند که باید انتخاب کنند؛ کسانی که حالا با کمپین مردمی با عنوان «من رأی می‌دهم» روبه‌رو شده‌اند. همیشه در آستانه برگزاری هر انتخابات، این نامزدهای آن انتخابات هستند که از مردم برای مردم حرف می‌زنند و شعارهای تبلیغاتی‌شان …

الناز محمدی: حالا و با نزدیک شدن انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی، باز هم این مردم‌اند که باید انتخاب کنند؛ کسانی که حالا با کمپین مردمی با عنوان «من رأی می‌دهم» روبه‌رو شده‌اند. همیشه در آستانه برگزاری هر انتخابات، این نامزدهای آن انتخابات هستند که از مردم برای مردم حرف می‌زنند و شعارهای تبلیغاتی‌شان را مطرح می‌کنند، اما معمولا این مردم هستند که کمتر می‌گویند از آدم‌هایی که می‌خواهند به مجلس بفرستند چه می‌خواهند؛ موضوعی که البته در این گزارش از تعدادی از آنها سوال شده و این طور که پیداست، خواسته مردم همان خواسته همیشگی است:  بهتر کردن وضع اقتصاد و معیشت.  این هم از گفت‌وگوی «شهروند» با مردم پیداست و هم نظرسنجی‌های اینترنتی که در چند روز گذشته در سایت‌های اینترنتی انجام شده است؛ نمونه‌اش نظرسنجی اخیر «تابناک» در این‌باره؛ نتایج این نظرسنجی که دیروز منتشر شده، نشان می‌دهد مردم در انتخابات پیش رو دغدغه اقتصادی زیادی دارند و مهم‌ترین چیزی که از نمایندگان خود می‌خواهند یکی از اولین نیازهای‌شان است؛ نیازهای اقتصادی. در این نظرسنجی، ٢٥‌درصد رأی به مسائل سیاسی در برابر ٦٣‌درصد اقتصاد نشان از این دارد که توجه به موضوعات سیاسی در اولویت‌های بعدی برای مردم قرار دارد. بر این اساس ٦٣,٤٧‌درصد از مخاطبان «تابناک» بر این عقیده هستند که انتخاب نامزدی که شعارها و ایده‌های اقتصادی بهتری دارد باید در اولویت قرار گیرد. همین نظرسنجی نشان می‌دهد سیاست داخلی، مسائل اجتماعی- فرهنگی و سیاست خارجی هم به ترتیب با ١٦.٩١، ١١.٥٢ و ٨.١١‌ درصد از آرا در جایگاه‌های بعدی قرار می‌گیرند. البته این موضوع در نظرسنجی‌های دیگری نیز به چشم خورده است. یکی از این موارد، نظرسنجی برنامه تلویزیونی پویش است که اشتغالزایی و یارانه‌های نقدی به ترتیب ٦٦.٣٠ و ١٦.٢٣‌درصد آرا را به خود اختصاص داده و در مقابل امنیت و روابط خارجی با ٩.٤٣ و ٥.١٩‌درصد عملا حرفی برای گفتن نداشتند.

ازدواج را آسانتر کنید

امیر، ٣٣ ساله، بیکار | من نمی‌دانم چرا هر وقت نزدیک انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس می‌شود، نظر ما مهم می‌شود. از من می‌پرسید که خواسته‌ام از نماینده‌ها چیست. سوال من هم از شما این است که مگر در این سال‌ها به خواسته ما توجه شد؟ من متولد ٦١ هستم، نه سرمایه دارم که کاری راه بندازم نه کار گیرم می‌آید. ما دهه٦٠ جنگ‌رو کشیدیم. من جوان خوزستانی‌ام، بعد جنگ بازسازی بعد از جنگ بود تا به دیپلم و کنکور رسیدیم. حتی دانشگاه آزاد هم کنکور داشت و گفتند شرط برای استخدام فوق‌دیپلم و کارت پایان خدمت است. بعد از آن هم دو‌سال خدمت بود و بعدش خدمت تموم شد گفتند باید لیسانس داشته باشی اما بعدش از دانشگاه فقط وام ٦٠٠‌هزارتومانی‌اش ماند، حالا هم که سنم بالای ٣٠ شده و دیگر جوان حساب نمی‌شوم. به خدا بعضی مواقع به حال خودم گریه‌ام می‌گیرد، ازدواج که دیگه پیشکش. کی توی این گرانی زن می‌گیرد. حالا اگر من هم بخواهم ازدواج کنم، کدام خانواده حاضر می‌شود دخترش همسر یک جوان بیکار شود و بی‌سرمایه. من فقط از مجلس آینده یک درخواست دارم؛ نه می‌خواهم کار برای ما پیدا کنند، چون امیدی به این موضوع ندارم و نه درخواست اقتصادی دیگری دارم، فقط از نمایندگان مجلس آینده می‌خواهم که طرحی را تصویب کنند که ازدواج را برای ما آسان کند؛ مثلا وام ازدواج را بیشتر کنند و شرایط ویژه‌ای را برای ازدواج ما درنظر بگیرند.

فقط به فکر یک موضوع باشید؛  مردم

بابک، ٢٥ ساله، دانشجو | سوال من این است که مگر مجلس چیست؟ مگر به جز محلی برای قانون‌گذاری برای جامعه است؟ به نظر من مهم‌ترین موضوع این است که نماینده نباید آدمی با توان بالایی در لابی‌گری باشد که البته متاسفانه اکثرا هم اینطور آدمی‌رو می‌پسندیم که به او رأی بدهیم. ما ایرانی‌ها موقع رأی دادن برای نمایندگان مجلس بیشتر به این فکر می‌کنیم که شاید فلانی رفت و توانست ارتباطی با مسئولان بالاتر برقرار کند و به آنها فشار بیاورد، شاید فرجی شد یا به این فکر می‌کنیم که شاید فلانی یک کارخانه کنار شهرمان ساخت و ما هم رفتیم آن‌جا استخدام شدیم. اسم این‌که نمی‌شود مجلس! این می‌شود یک مجلس بین خودمانی. به نظر من نماینده باید در زمینه حزبی شفاف باشد تا منی که طرفدار سیاست حزب خاصی هستم، بدانم کسی را از شهرم به مجلس می‌فرستم که درنهایت درجهت سیاست‌های حزبِ مورد نظرم رأی می‌دهد. خواسته من از مجلس آینده این است که با هر حزب و با هر گرایش سیاسی که به مجلس می‌روند، داخل مجلس، حزب و دسته را رها کنند و فقط و فقط به فکر مردم باشند. مگر کسی غیر از همین مردم آنها را به داخل مجلس می‌فرستد؟ از آنها می‌خواهم انگیزه‌های شخصی را کنار بگذارند و به داد مردمی برسند که چشم امید به کارهای آنها دارند. من نمی‌توانم الان بگویم می‌خواهم کدام طرح و لایحه را تصویب کنند ولی این را می‌توانم بگویم که درهمه برنامه‌ها و هر قدمی که برمی‌دارند، فقط به فکر یک موضوع باشند؛ مردم.

یک بار برای همیشه مشکلات معلمان را حل کنید

عاطفه، ٣٧ ساله، معلم دبیرستان | قبل از این و در انتخابات ریاست‌جمهوری دو‌سال پیش بود که من با همین سوال مشابه روبه‌رو شدم؛ این‌که از رئیس‌جمهوری آینده چه خواسته‌ای دارم. شاید آن زمان برای این‌که بگویم از شخص رئیس‌جمهوری آینده چه می‌خواهم، نمی‌دانستم که باید دقیقا چه بگویم ولی درباره نمایندگان مجلس آینده، خواسته‌ام را می‌دانم؛ چون معمولا تصمیم‌های بزرگ درباره وضع ما معلمان از مجلس بیرون می‌آید. ما هم هروقت نسبت به موضوعی مربوط به کارمان، اعتراض یا خواسته‌ای داریم، به سمت مجلس و نمایندگانش می‌رویم. من فکر می‌کنم که خواسته معلمان چند محور مشخص دارد؛ پایین بودن حقوق معلمان با توجه به خط فقر که نزدیک سه‌میلیون تومان است ولی معلمان یک‌میلیون تومان می‌‌گیرند و دو‌میلیون تومان زیر خط فقر حقوق کمی مي‌‌گیرند. بحث دوم تبعیض بین حقوق معلمان و دیگر ادارات است. درحال حاضر افزایش حقوق به ادارات می‌‌دهند ولی به معلمان نمی‌دهند. بحث سوم بیمه طلایی است که درطرح جدید قیمتش ٣٠٠برابر می‌‌شود؛ معلمان تا‌ سال قبل ١٣‌هزارتومان پرداخت می‌‌کردند و ١٣‌هزارتومان دولت ولی براساس طرح جدیدی که معاون پشتیبانی وزیر داده، معلمان باید ٤٠ تا ٥٠‌هزارتومان پرداخت کنند. همین بیمه طلایی هم مشکلات عمده‌‌ای دارد و خیلی از بیمارستان‌‌ها قبول نمی‌کنند و بعضی خدمات مانند دندانپزشکی را پوشش نمی‌‌دهد. بنابراین، این طرح عملا بی‌‌اثر شده است. من از مجلس آینده می‌خواهم یک‌بار برای همیشه برنامه‌ای را بریزند و تصویب کنند که مشکلات ما حل شود. طرح‌هایی که مانند بیمه طلایی و دیگر طرح‌هایی که برای معلمان درنظر گرفته شد
بی‌نتیجه نماند.

ما دستفروش‌ها را دریابید

زهرا، ٤٥ ساله، دستفروش مترو | من فکر می‌کنم که اگر از بقیه همکاران من هم بپرسید که از نمایندگان مجلس چه می‌خواهند، می‌گویند که واقعا فکری به حال ما دستفروش‌ها کنند. من و خیلی از دستفروش‌های مترو، سرپرست خانواده‌مان هستیم و اگر دستفروشی نکنیم، خرجمان درنمی‌آید. من زمانی که ٢٠‌سال داشتم، به همراه همسرم به تهران آمدم. شوهرم زیاد تلاش کرد اما نتوانست شغل مناسبی پیدا کند. او رفته‌رفته به مصرف موادمخدر روی آورد و معتاد شد. بعد از آن مجبور شدم که درخیابان دستفروشی کنم و بعدش که درباره کار در مترو شنیدم، به مترو آمدم اما الان که ماموران، با ما دستفروش‌ها برخورد می‌کنند، واقعا نمی‌دانیم که باید چکار کنیم. من از نمایندگان مجلس می‌خواهم که این موضوع را به‌طور جدی دنبال کنند. من تحت سرپرستی کمیته امداد هم هستم اما پولی که ماهانه به ما می‌دهند، آن‌قدر کم است که نمی‌توانم زندگی خودم و سه بچه‌ام را بگذرانم. من می‌خواهم نماینده‌ها به من بگویند که وقتی حق دستفروشی هم ندارم، باید با این وضع چکار کنم. من نمی‌دانم که مسئولیت کسانی مثل من با کجاست و باید الان با چه کسی حرف بزنم ولی از کسانی که مسئول این موضوعات هستند، می‌خواهم که اگر می‌خواهند ما را جمع کنند لااقل جایی را درست کنند تا بتوانیم کار کنیم و خرجمان را دربیاوریم.

به داد راننده‌های تاکسی برسید

عمران، ٥٠ ساله، راننده تاکسی | من ٢٠‌سال است که راننده تاکسی‌ام. در این مدت انواع و اقسام مشکلات را از سر گذرانده‌ام. چه آن وقتی که گفتند می‌خواهند خودروهای فرسوده را جمع کنند و چه زمانی که حرف نوسازی تاکسی‌ها پیش آمد. نه کولری می‌توانم نصب کنم و نه انگیزه‌ای برای بازسازی تاکسی‌ام دارم. نگرانم هر لحظه نوبت نوسازی‌ام شود. چندوقت پیش هم که مشکل بیمه برای ما پیش آمد و بیمه‌مان را قطع کردند. بحث گرانی بنزین و کرایه‌های تاکسی هم که جداست. من از تک‌تک نمایندگانی که در‌سال آینده به مجلس جدید می‌روند، می‌خواهم که اول به فکر همه مردم باشند و بعد به فکر ما راننده تاکسی‌ها. به خدا همه عمر و سلامتی ما در سرمای زمستان و گرمای تابستان، آن هم در این آلودگی هوا، پشت فرمان تاکسی‌ها از بین می‌رود. ما هیچ حمایتی نداریم. وضع اقتصادی‌مان بد است و مثلا من که چهار بچه دارم که دوتایشان دانشجو هستند، به زور خرج خانه‌ام را می‌رسانم. من از نمایندگان می‌خواهم اگر می‌توانند و اختیارش را دارند، کاری کنند که دیگر هیچ‌کس از راننده تاکسی‌شدن در ایران نترسد. کار ما شریف است اما شرایطی که با این بخور و نمیر درآمدمان می‌گذرانیم، شریف نیست. من از نماینده‌ها می‌خواهم که اگر اختیارش را دارند، به داد ما برسند.

۱۷۹/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا