زندگی من بهتر است یا خانم همسایه؟

همراهم باش تا همیشه زن جوان دوان دوان به خانه برمی گردد، کلید می اندازد و در را باز می کند. ساعت ۵ بعدازظهر است و هوا رو به تاریکی می رود. او بدون معطلی داخل شده، چراغ ها را روشن می کند، لباس خانه می پوشد و مشغول انجام کارهای خانه می شود. تا …

همراهم باش تا همیشه
زن جوان دوان دوان به خانه برمی گردد، کلید می اندازد و در را باز می کند. ساعت ۵ بعدازظهر است و هوا رو به تاریکی می رود. او بدون معطلی داخل شده، چراغ ها را روشن می کند، لباس خانه می پوشد و مشغول انجام کارهای خانه می شود. تا همین نیم ساعت پیش سر کار بود، اما به محض تعطیل شدن از محل کار با تمام قوا به سمت خانه حرکت کرد تا هرچه زودتر برسد و دست به کار انجام کارهای آشپزی و رفت و روب شود.
سه ساعت دیگر شوهرش به منزل می رسد و تا آن وقت باید خانه کاملا تمیز و مرتب شده باشد و شامی گرم و خوشمزه بر روی اجاق گاز آماده باشد. مهم نیست که او خسته است یا نه، آنچه اهمیت دارد گرمی کانون خانواده اش است که با آمدن همسر و بچه ها گرم تر می شود.
دستمالی در دست می گیرد و روی میزها را گردگیری می کند. لباس هایی که دیشب بر رخت آویز آویزان کرده و الان خشک شده را تا می کند و در کمد می گذارد. سپس به آشپزخانه می رود تا خورش را بار بگذارد و برنجش را آبکش کند. پس از انجام این دو کار در فاصله ای که غذا آماده شود میز اتو را می آورد و لباس های شسته شده چروک را اتو می کند. همه چیز که مرتب شد مشغول درست کردن سالاد می شود که صدای کلید انداختن شوهرش در قفل خانه را می شنود. با خوشحالی به سمت در می رود و به شویش خسته نباشید می گوید . مرد بعد از شستن دست و صورت و عوض کردن لباسش روی مبل می نشیند و کنترل تلویزیون را به دست می گیرد. زن استکانی چای به او می دهد و درحالی که نگاهش همچنان به قاب تلویزیون است، چای را تحویل می گیرد و می نوشد.
در خانه همسایه بغلی وضع برعکس است. آنجا هم زن و شوهری شاغل زندگی می کنند اما برعکس این خانواده به یکدیگر احترام می گذارند و نقاط ضعف یکدیگر را با نقاط قوت خود پر می کنند. زن که از محل کار تعطیل می شود نیازی ندارد دوان دوان به خانه برگردد. او به آرامی مسیر را طی می کند، به خانه که برمی گردد دقایقی را استراحت می کند و سپس برای پختن شام به آشپزخانه می رود. نیازی نیست که او خانه را گردگیری کند چون همسرش هفته ای یک بار این کار را انجام می دهد. مرد می داند که همسر شاغلش بار سنگینی بر دوش دارد و به همین دلیل مرتب کردن خانه و امور مربوط به بچه ها اعم از مدرسه بردن یا مراجعه به پزشک را برعهده گرفته است. زن هم قدر محبت های شوهرش را می داند به همین دلیل بخشی از حقوقش را به پرداخت قبوض خانه اختصاص داده و با بخش دیگر تهیه پوشاک خود و فرزندش را به عهده گرفته است. مرد از همکاری همسرش راضی است و زن هم قدر محبت های مردش را می داند.
هنگام مهمانی دادن زن و مرد در کنار هم کار می کنند، وقت تمیزی و خانه تکانی هر دو دست به دست هم می دهند و زمان خرید مایحتاج زندگی هیچ یک آن دیگری را تنها نمی گذارد. برخلاف همسایه بغلی نهال عشقی که روز پیوند ازدواج به دست زن و مرد کاشته شد با توجه هردوی آنها روز به روز ریشه دواند و تناور شد. فرزندان هم ویژگی های والدین را یاد می گیرند و خانواده هر روز کامل تر از دیروز می شود. هیچ مشکلی نمی تواند در این خانواده به معضلی اساسی تبدیل شود، زیرا تمام اعضای خانواده با یکدیگر دست یاری می دهند و آن مساله را حل می کنند.
گذشته، حال و آینده آنها شیرین است. همه چیز بخوبی پیش می رود و تمام اتفاقات به خوشی و خرمی رخ می دهند. زندگی آنها انسانی و زیباست. چه کسی می گوید کار کردن و تلاش برای اداره امور زندگی فقط به عهده مرد است؟ زن خانه هم باید تا جایی که می تواند به اقتصاد خانه کمک کند . اگر شاغل هم نیست می توان با انجام امور هنری کمک خرج خانواده شد. چه کسی گفته گردگیری و جارو کشیدن فقط وظیفه زن است، زن شاغل اگر همکاری همسرش را نداشته باشد، کم می آورد. زندگی امروز اقتضا می کند زن و شوهر پا به پای هم برای اداره زندگی و تربیت فرزندان همکار، رفیق و یارو همراه هم باشند. آن وقت است که زندگی شیرین می شود؛ به شیرینی عسل.
۱۷۹/

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا